یارو مداحه اومده بود تو محله داشت سوسن خانم رو اجرا می كرد:
حرم طلا! امام حسین ! می میرم برات ! میخوام بیام دم حرمتون ! دس بزنم به ضریحتون! ...
ملت نمیدونستن باید سینه بزنن یا قر بدن؟!
به قول بر و بچه ها ادامه شعر هم باید اینطوری بوده باشه :
شدم عاشق شمشیرتون
میخوام بیام در رکابتون
حالا میخوام بیام جنگ بکنم ، نگو نه نمیشه
این قلب من عاشقته عاشقترم می شه...
...... حالا جنگ! خون! کو اعظم؟ بابااسمش یزیده نه اعظم!